مقدمه
امروزه با استفاده از روشهای پیشرفته کمکی تولید مثل، از قبیل اهدای جنین، اسپرم، تخمک و انجماد رویان
مسائل و مشکلات ویژه ای در مورد ارث کودکان آزمایشگاهی بروز کرده مه در زمان های گذشته سابقه نداشته است.
مهم ترین مسائلی که در این زمینه قابل طرح و بررسی اند، عبارتند از:
1- وضعیت ارث کودکان که از طریق تلقیح مصنوعی (خارج از رحم) متولد شده اند، (ارث کودکان آزمایشگاهی)
2- وضعیت ارث کودکانی که نطفه آن ها پس از وفات صاحب اسپرم یا تخمک
(بنابر مبنایی که زن صاحب تخمک مادر طفل شناخته شود) منعقد شده است.
3- وضعیت ارث جنین منجمد شده، و این که آیا باید برای جنین مزبور نیز همانند
جنین در رحم مقدار معینی از ترکه مورث کنار نهاده شود یا خیر، و در صورت مثبت بودن
پاسخ محدوده زمانی آن چقدر است؟
وضعیت ارث کودکان آزمایشگاهی
با توجه به اینکه مطایق ماده 861 قانون مدنی ایران، نسب یکی از موجبات ارث شناخته شده است
مسأله ارث کودکانی که از طریق تلقیح مصنوعی متولد می شوند، تابع ثبوت یا عدم ثبوت
نسب میان طفل و صاحبان اسپرم یا تخمک و یا رحم است.
چنانچه رابطه نسبی میان طفل و صاحب اسپرم از یک سو، و صاحب تخمک یا رحم یا هر دو
(بنابر اختلاف مبانی در مسأله نسب مادری) از سوی دیگر، به رسمیت شناخته شود
توارث میان آنها نیز برقرار می شود و بر عکس هرگاه رابطه نسبی میان کودک و والدین ژنتیکی او برقرار نشود
مسأله توارث میان آنها نیز سالبه به انتفای موضوع خواهد بود( یعنی که توارث بین آنها برقرار نمی شود)
پس از این توضیح اجمالی ذیلاً فروض و حالات مختلف مسأله را تفصیلاً مورد بررسی قرار خواهیم داد:
الف) توارث در تلقیح با اسپرم شوهر
هرگاه تلقیح مصنوعی( اعم از داخل یا خارج رحمی) با استفاده از اسپرم شوهر و تخمک و رحم زوجه یا همسر دیگر شوهر صورت گیرد
کودک به صاحب اسپرم (شوهر) و یا زوجه صاحب تخمک با رحم (بنابر اختلاف مبانی) منتسب خواهد بود و نتیجتاً
توارث مبان آنها برقرار می گردد.
اگر ارتباط جنسی مبان زن و مرد نامشروع باشد، نسبت میان آنها و طفل ثابت نمی شود، هر چند انتقال اسپرم از طریق متعارف واقع شده باشد.
همچنین اگر ارتباط میان زن و مرد مشروع بوده، ولی انتقال اسپرم از طریق نامتعارف صورت گیرد نسب ثابت نمی شود.
رابطه توارث میان صاحب اسپرم و کودک آزمایشگاهی برقرار نمی شود.کودک به صاحب اسپرم ملحق است.
ب) توارث در اهدای گامت
مشکل ناباروری گاهی ناشی از ضعف یا فقدان اسپرم زوج است
که در مان آن با اهدای اسپرم صورت می گیرد، و گاهی ناباروری با فقدان یا ضعف تخمک زوجه ارتباط دارد
که در این فرض در مان ناباروری با اهدای تخمک تحقق می بیابد.
و گاهی مشکل ناباروری از جانب زوجین است که درمان آن از طریق اهدای جنین صورت می گیرد.
و بالاخره گاهی جنین متعلق به زوجین است، ولی به علت ناسالم بودن رحم زن، از طریق انتقال جنین به رحم زن دیگر( کمادر جانشین)
کودک متولد می شود.
1- وضعیت توارث در حالت اهدای اسپرم (بیگانه)
در صورتیکه زوج فاقد اسپرم بارور بوده، ولیکن زوجه دارای تخمک بارور و رحم سالم باشد،
معمولاً درمان ناباروری از طریق اهدای اسپرم صورت می گیرد.
در مسأله اهدای اسپرم اولین سؤالی که مطرح می شود، وضعیت نصب کودک متولد شده با صاحب اسپرم از یک سو و گیرندگان
اسپرم اهدایی از سوی دیگر است. قدر مسلم اینکه زوج فاقد اسپرم با کودک متولد شده هیچ گونه رابطهنسبی ندارد.
و این دو از یکدیگر ارث نمی برند؛ زیرا نسب امری است که از تکون طفل از نطفه دیگری انتزاع می شود.
و در مسئله مفروض هیچ گونه رابطه تولیدی و تکویبنب میان زوج فاقد اسپرم و طفل متولد شده وجود ندارد.
برعکس، کودک به صاحب نطفه ملحق می گردد و رابطه توارث نیز میان آنها برقرار می شود.
زیرا معیار ثبوت نسب که همانا تکون طفل از نطفه دیگری است، در مورد آنها صادق است.
2- وضعیت توارث با اهدای تخمک
در صورتیکه زوجه دارای رحم سالم، ولی فاقد تخمک سالم باشد و زوج نیز دارای اسپرم سالم باشد، برای درمان ناباروری
از تخمک زن دیگر، خواه زن دوم مرد یا بیگانه، استفاده می شود.
در صورت اهدای تخمک از سوی اجنبیه به زوجین نابارور و تلقیح آن با اسپرم زوج، و انتقال جنین تشکیل شده به رحم زن(زوجه) دریافت کننده تخمک
این سؤال مطرح است که رابطه توارث کودک متولد شده با کدام یک از دو زن صاحب تخمک یا رحم ثابت است؟
پاسخ به این سؤال با توجه به اختلاف مبانی متفاوت است؛ ولی اجمالاً زن صاحب رحم، مادر شرعی و قانونی طفل است.
و برعکس، زن صاحب تخمک، هیچ رابطه نسبی با طفل ندارد؛ زیرا اساساً خطابات شارع و قانونگذار همواره متئجه عموم افراد جامعهاست.
از این رو الفاظ و عناوین در ادله شرعی و قانونی، محمول یر معانی عرفیه است،
مگر در مواردی که قرینه خاصی مبنی بر عدم پیروی قانونگذار از معنای رایج عرفی در میان باشد.
از سوی دیگر با مراجعه به عرف آشکار می شود که در عرف نیز عنوان (مادر) به زنی اطلاق می شود که کودک را به دنبا می آورد؛
چنانکه مفهوم (مادر) در حیواناتی که از طریق ولادت تولید مثل می نمایند نیز، به حیوانی اطلاق می شود که فرزندش را متولد میکند.
بنابر این مفهوم عرفی و لغوی (مادر) یکسان است؛ نتیجتاً در مورد دخالت دو زن در پیدایش طفل نیز می توان ادعا نمود که مادر واقعی
کودک زن صاحب رحم است که نوزاد را متولد کرده است، و طفل مزبور هیچ انتسابی با زن صاحب تخمک ندارد.
از این رو رابطه توارث نیز تنها میان کودک و زن صاحب رحم برقرار می شود.
ولی بنابر مبنای کسانی که مادر طفل را صاحب تخمک می دانند، رابطه توارث تنها میان طفل و صاحب تخمک برقرار می شود
و صاحب رحم با کودک تولد یافته هیچ گونه ارتباط نسبی نداشته و توارث نیز میان آنها برقرار نخواهد شد.
3- وضعیت توارث در حالت اهدای جنین
در این حالت، زوج فاقد اسپرم بارور و زوجه فاقد تخمک سالم و بارور، ولیکن دارای رحم سالم است
که در این صورت، معمولاً از جنین اهدایی استفاده می شود.
این روش در ایران با تصویب قانون( نحوۀ اهدای جنین به زوجین نابارور) مصوب 1382 صورت قانونی به خود گرفت.
وضعیت توارث کودک متولد شده ازطریق اهدای جنین با والدین طبیعی خود، تابع ثبوت رابطه نسبی و عدم آن است.
و صاحب اسپرم پدر قانونی و شرعی طفل می باشد و بدین لحاظ رابطه توارث میان آنها برقرار خواهر بود؛ و لی وضعیت توارث میان کودک و زن
صاحب تخمک یا صاحب رحم، مبتنی بر ثبوت نسب مادر است
که حکم مسئله بر اساس مبانی مختلف در تشخیص مادر واقعی و قانونی طفل، متفاوت خواهد یود.
به طور کلی در این رابطه فوض زیر قابل تصور است:
1.اگر زن صاحب تخمک مادر قانونی طقل باشد، در اینصورت رابطه وراثت تنها میان طفل و زن صاحب تخمک برقرار می شود.
و هیچ گونه رابطه توارث میان کود و زن صاحب رحم برقرار نخواهد شد،
هر جند معتقد باشیم که میان زن صاحب رحم کودک مزبور رابطه قرابت وجود دارد
و زن صاحب رحم به منزله مادر رضاعی طفلاست؛ زیرا قرابت مادر جانشین از حیث آثار نسب مانند قرابت خویشاوندی نیست
و فقط از جهت ممنوعیت نکاح همانند قرابت نسبی است؛
لذا در قرابت مادر جانشین – همانند قرابت رضاعی- رابطه توارث موجود نیشت.
2.اگر مادر جانشین( زن صاحب رحم) مادر قانونی طفل باشد،
در این حالت رابطه توارث میان طفل و مادر جانشین برقرار می گردد.
هر چند مادر جانشین زوجه صاحب اسپرم نباشد؛
زیرا همانگونه که سابقاً بیان شد، توارث صرفاً تابع ثبوت رابطه نسب عرفی است
وتحقق نکاح یا وجود شبهه میان پدرو مادر طفل در آن شرط نیست؛
لذا در غیر مورد زنا، تمام فرزندان از والدین عرف و طبیعی خود ارث می برند.
وبا توجه به این که مسأله( مادر جانشین) با اسپرم یا تخمک بیگانه مصداق حقیقی زنا نیست؛
رابطه توارث به شرح فوق در این حالت نیز برقرار می گردد.
نتیجه
مسأله ارث کودکانی که از طریق تلقیح مصنوعی متولد می شوند،
تابع ثبوت یا عدم ثبوت نسب میان طفل و صلحبان اسپر، تخمک و یا رحم است.
چنانچه رابطه نسبی میان طفل و صاحب اسپرم از یک سو و صاحب تخمک یا رحم یا هر دو ( بنا بر اختلاف مبانی در مسأله نسب مادری)
از سوی دیگر، به رسمیت شناخته شودف توارث میان آنها نیز برقرار می شود.
برعکس، هرگاه رابطه نسبی میان کودک و والدین ژنتیکی او برقرار نباشد، توارث میان آنها نیز منتفی خواهد بود.