دکتر ناصر کاتوزیان پدر علم حقوق ایران
عرض می کنم که (قضاوت) و ( عدالت) دو همزاد تاریخی اند:
یعنی از روزی که بشر خود را شناخته در جستجو ی این بوده است کمه بداند عدالت چیست و همان عدالت را در قضاوت رعایت کند.
در نوشته های مذهبی و خطابه های دینی نیز ملاحضه می کنیم که خطاب مستقیم قرآن به اجرای عدالت است نه احکام.
به عنوان مثال، خطاب این نیست که شما حق شفعه را بین دو شریک اعمال کنید و اگر شریک سومی بود حق شفعه نداشته باشد.
خطاب این است که عدالت کنید و این به نقوا نزدیک تر است.
می دانید که تقوا عاملی است که شما را به خدا نزدیک می کند:
یعنی عدالت این اندازه اهمیت دارد که شما را به تقوا نزدیک می کن و تقوا شما را به خدا.
بنابر این بالاترین ارزش اخلاقی برای هر انسانی اجرای عدالت است
و پرداختن به سهم عدالت در قضاوت و اهمیتی به سزا دارد و کاوش درباره آن جالب است؛
کاری که سالیان دراز از آن غافل مانده ایم.( سخنان دکتر ناصر کاتوزیان)
در تعلیمات حقوقی، و قضاوتی که شما می کنید و درس هایی که ما در دانشگاه می دهیم
معمولاً تنها به تفسیر قواعد می پردازیم که فلان ماده چه معنا دارد؟
معنای ادبی حکم قانون چیست؟
ولی به این کمتر توجه می شود که آثار خارجی رأی چیست؟
چه اندازه نیازهای مادی و معنوی جامعه را بر می آورد و چه اندازه با اخلاق عمومی، با مذهب و با نیازهای اقتصادی ارتباط و سازگاری دارد؟
هدف سخن من این است که قاضی و حقوقدان نباید در تفسیر قواعد بی طرف باشد،
یعنی رعایت عدالت را یکسره به قانونگذار واگذار کند و خود را نسبت به آن بی تفاوت بداند.
اجرای قانون یکی از وظایف شماست ولی پاسداری از عدالت هم وظیفه دیگری است که به عهده دارید.
واقعیت نیز جز این نیست.( سخنان دکتر ناصر کاتوزیان)