این سناریو زمانی جذاب می شود که صاحبان عزا با دیدن چنین اتفاقی دیگر چگونگی کیفیت(فوت همسر)
مراسم عزاداری و کفن و دفن از حضورشان رخت بربسته
و تمام ذهن و فکرشان در پی تأمین دلیلی است که یا رابطه زن دوم را با متوفی انکار کرده
یا چیزی مثل عقد موقت بودن آن که کمی در مقدار ارث بری و سهم الارث آنان توفیق دارد را ثابت کنند.
شاید در این وسط، کسی که بیشترین ضرر شامل حال او می شود همسر متوفی است .
او که به نوعی از تمامی وراث کمتر نصیب حالش می شود
حال با وجود زن دیگر، سهمش باید به کلی نصف شود .
زنان با ازدواج و تشکیل خانواده در کنار حقوقی مثل مهریه نفقه و . . . که شامل حال آنان می شود،(فوت همسر)
مانند دیگر افراد خانواده در صورت فوت همسر خود یا به نوعی دیگر افراد خانواده
مثل فرزند دارای حق ارث بری هستند.ارث از حقوق مالی و اقتصادی است
که زن در مواقعی از مرد کمتر یا حتی نصف بهره مند می شود و شاید این امر
دلیلی جز این که مدیریت و خرج و مخارج زندگی بر عهده مرد بوده و جایی
برای پس انداز شخصی باقی نمی ماند، نداشته باشد . البته همیشه این گونه نیست .(فوت همسر)
در جایی نیز ممکن است زن به طور مساوی با مرد ارث برده یا حتی
در مقاطعی از مرد صاحب ارث بیشتری شود.در این نوشتار به بحث ارث پرداخته
و این که آگاهی کافی نسبت به قوانین و مقررات،
چه بسا که نصیب بیشتری را شامل حال زنان کرده که همان حق واقعی آنان است.
سهم ارث زن پس از فوت شوهر:
ماده 861 قانون مدنی موجبات ارث بردن از متوفی را دو امر بیان کرده است که نسب و سبب است.(فوت همسر)
زن پس از آن که به عقد دائم مرد درآمد سببیت آن که همان زوجیت است حاصل می شود
البته ماده 864 بیان می دارد که
(از جمله اشخاصی که به موجب سبب ارث می برند هر یک از زوجین است که در حین فوت دیگری زنده باشد) .
شرط عمومی بعدی برای ارث بردن زن که برای دیگر وراث باید رعایت شود
ماده 641 قانون مدنی است که اعلام می دارد: (زن نباید ممنوع از ارث باشد) .
ماده 880 قانون مدنی قتل را از موانع ارث دانسته است .
یعنی اگر زن، شوهر را که مورث آن می باشد عمداً بکشد از ارث او محروم می شود .
قسمت دوم، شرط زنده بودن زن را هنگام فوت همسر بیان می دارد
که اگر چنین نباشد هیچ ارثی از بابت سهم زن به فرزندان و بستگان وی از مال شوهر تعلق نمی گیرد.
دیگر محرومیت آن است که در ماده 881 مکرر قانون مدنی آمده،
که کافر شدن زن (همسر مسلمان) پیش از مرگ شوهر مسلمان خود است.
ماده 613 قانون مدنی در مقدار سهم الارث زن از اموال همسرش بیان می دارد:
«هر یک از زوجین که زنده باشند فرض خود را می برند و این فرض عبارت است
نصف ترکه برای زوج و ربع آن برای زوجه در صورتی که میت اولاد یا اولاد اولاد نداشته باشد
و از ربع ترکه برای زوج و ثمن آن برای زوجه، در صورتی که میت اولاد یا اولاد اولاد داشته باشد،
مابقی ترکه بر طبق مقررات بین سایر وراث تقسیم می شود.
پس می توان گفت که اگر شوهر در زمان فوت،هیچ فرزندی
چه از این زن و چه در صورت ازدواج قبلی از زن قبلی نداشته باشد
و همین طور نوه (اولاد اولاد) نیز نداشته باشد،
زن از اموال مرد یک چهارم ارث می برد ولی اگر این شرط محقق نشود
و مرد در هنگام مرگ فرزندی داشته باشد زن یک هشتم ارث می برد.
زن چه اموالی را به ارث می برد؟
دانستیم که زن به عنوان همسر متوفی مستحق یک چهارم یا یک هشتم از اموال مرد است .
حال این که چه مالی را می تواند به ارث ببرد بسیار مهم است
چراکه در مقدار سهم زن مؤثر است در گذشته یعنی قبل از بهمن 1387 ماده 646 قانون مدنی چنین بیان می داشت
که: زوجه فقط از اموال منقوله (از هر قبیل که باشد) و دوم از انبیه و اشجار ارث می برد،
یعنی در این ماده هیچ حقی از اموال غیرمنقول که همان زمین (به طور معمول) است
برای زن فرض نشده بود. به قول معروف فقط از هوایی (اعیان) یک چهارم یا یک هشتم ارث می برد .
اما این رأی پس از 70 سال در مجلس هشتم تغییر کرد و بدین صورت شد
که زوجه در صورت فرزنددار بودن زوج، یک هشتم از عین اموال منقول
و یک هشتم از قیمت اموال غیرمنقول اعم از عرصه و اعیان ارث می برد .
در صورتی که زوج هیچ فرزندی نداشته باشد سهم زن یک چهارم از کلیه اموال است .
در اینجا قیمت اموال غیرمنقول اعم از عرصه (که زمین است و قبلاً چنین نبود) به این ماده افزوده شده است.(فوت همسر)
پس باید بعد از مرگ شوهر علاوه بر اموال منقول که تقسیم می شود
اموال غیرمنقول قیمت گذاری شده و یک چهارم و یا یک هشتم از این قیمت به زن داده شود.
نکته: اگر شوهر در زمان فوت هیچ فرزندی چه از این زن و چه در صورت ازدواج قبلی نداشته باشد
و همین طور نوه نیز نداشته باشد، زن از اموال مرد یک چهارم ارث می برد .
در مواقعی امکان دارد که ورثه دیگر متوفی از قیمت گذاری مال غیرمنقول امتناع کند،
ماده 948 قانون مدنی این امکان را به زن داده است که حق خود را از عین اموال استیفاء کند،
پس وی می تواند در مرحله ی اول، ورثه را از طریق دادگاه اجبار به قیمت گذاری و دریافت سهم خود کرده؛
در غیر این صورت و ادامه ی امتناع ورثه، بر اساس رویه قضایی موجود، زن می تواند
سهم مشاع خود را از عین یعنی خود زمین و خانه تملک کند.
ازدواج موقت بدون هیچ ارثی: همان طور که بیان شد شرط اصلی
برای ارث بردن زن از همسرش وجود زوجیت دائمی بین آنهاست .
از مفهوم ماده 640 قانون مدنی که قید زوجیت دائمی را ذکر کرده می توان چنین فهمید
که در نکاح منقطع (موقت) هیچ ارثی برای زن راه ندارد، حتی زن مثل مورد نفقه
که می توانست آن را در عقد شرط کند دیگر نمی تواند
شرط توراث را در نکاح منقطع (موقت) بگنجاند و اگر چنین شود شرط باطل است.(فوت همسر)
در ماده 644 قانون مدنی آمده که اگر شوهر در حال این که به مرضی مبتلا است
زن را طلاق دهد و در ظرف یکسال از تاریخ طلاق به علت همان مریضی بمیرد،
زن از او ارث می برد حتی اگر طلاق به صورت بائن باشد به شرط آن که در طول این یک سال شوهر نکرده باشد.
ارث بردن زن حتی در طلاق: اگر شوهر، زن خود را به صورت رجعی (طلاق که به طور معمول انجام می یابد) مطلقه کرده
و در زمان عده فوت کند، زن از اموال شوهر ارث می برد ولی اگر فوت شوهر بعد از انقضای
مدت عده بوده یا طلاق بائن باشد یعنی طلاقی که قبل از نزدیکی بوده
یا طلاق زن یائسه، طلاق خلع و مبارات (مهرم حلال . . . . . جانم آزاد)
یا همان سه طلاقه باشد، دیگر زن در صورت فوت مرد هیچ ارثی نمی برد.
ماده 643 قانون مدنی این امر را ابراز داشته است. البته
در ماده 644 همین قانون آمده که اگر شوهر در حال این که به مرضی مبتلا است
زن را طلاق دهد و در ظرف یک سال از تاریخ طلاق به علت همان مریضی بمیرد
زن از او ارث می برد حتی اگر طلاق به صورت بائن باشد
به شرط آن که زن در طول این یک سال شوهر نکرده باشد.وضعیت ارث مرد چند زنه چگونه است؟(فوت همسر)
همان طور که می دانیم قانون به مرد این اجازه را داده است
که تا 4 زن را به عقد دائم خود درآورد. پس هر یک از این 4 زن در صورت وجود
از اموال شوهر ارث می برند زیرا عقد آنان دائمی و قانونی بوده است .
ماده 642 قانون مدنی در این مورد بیان می دارد: در صورت تعدد زوجات یک چهارم
یا یک هشتم ترکه که تعلق به زوجه دارد بین آنان بالسویه تقسیم می شود.
پس اگر مردی دارای دو زن دائمی باشد، پس از فوت در صورت داشتن
فرزند یک هشتم اموالش بین زنان وی به صورت مساوی تقسیم می شود.
در اینجا نکته ای حائز اهمیت است که وجود زن دوم با فرزند
عملاً از سهم زن اولی که فرزندی ندارد از 2 جهت باعث کاهش آن می شود:
فرض آن را از یک چهارم به یک هشتم کاهش داده و دیگر آن که این یک هشتم نیز نصف شده است.(فوت همسر)
مثلاً مردی 2 زن داشته که از زن اول فرزندی ندارد و از زن دوم،
2 دختر و 2 پسر دارد. پس از مرگ وی، زن اول با آن که فرزندی از متوفی ندارد ولی به علت وجود
فرزندان دیگر از زن دوم مستحق نصف یک هشتم (یک شانزدهم) از اموال شوهر است.
وضعیت ارث بری فرزندان و اولاد چگونه است؟
به طور کلی بر اساس قانون باید رابطه ورثه با متوفی که در این مورد فرزندان هستند
به صورت پدری یا مادری یا پدر و مادری باشد . هر فرزندی که رابطۀ نسبی با میت داشته باشد،
از او ارث می برد . مثلاً اگر شوهر فوت کند عملاً چیزی به فرزند زن که از مرد دیگری باشد نمی رسد یا برعکس .
اگر مرد همسر دومی اختیار کند، همسر دوم برای فرزندان فقط زن پدر آنها بوده
و در صورت فوتش فقط فرزندان خود او و شوهرش به واسطه سببیتی که دارد،
به مقدار یک چهارم ارث می برد . همچنین در صورت به نام کردن اموال به اسم زن،
اگر مرد در قید حیات باشد، عملی است قانونی حتی اگر تمام اموال باشد
و بعد از مرگ وی کسی نمی تواند اعتراض به مالکیت زن بکند .
ولی اگر مرد پس از مرگ و در وصیت نامه خود، وصیت کند که خانه ای از وی به زن برسد
موضوع متفاوت استقانون بر اساس ماده 843 به موصی (وصیت کننده) اجازه داده است
که فقط تا ثلث اموال را وصیت کند و اگر وصیت بیش از این مقدار باشد ورثه باید اجازه دهند .(فوت همسر)
در غیر این صورت از مورد وصیت تا مقدار ثلث حذف می شود .
پس اگر در خانه ای که از سوی شوهر متوفی برای زن وصیت شده از لحاظ قیمتی
بیش از یک سوم ترکه متوفی نباشد، وصیت صحیح است در غیر این صورت در مورد زیاده از ثلث باید ورثه متوفی اجازه دهند.