اجازه پدر در ازدواج دختر باکره
اجازه پدر در ازدواج دختر باکره موضوع بحث امروز ما است و به سوالات شما در این زمینه پاسخ می دهیم.
یکی از موانعی که بعضی اوقات در راه ازدواج دو شخصی که یکدیگر را دوست دارند قرار می گیرد اجازه پدر در ازدواج دختر باکره می باشد و
همین امر سبب می گردد که اشخاص از ما در مورد چرایی این اجازه سوال کنند.
البته در بعضی موارد نیز پدر یا جد پدری با سوء نیت از اجازه ازدواج خودداری می کند که البته در قانون راه حل دارد.
در ادامه همراه ما باشید تا با علت اعتبار این اجازه و سایر مواردی که در این مورد مهم می باشد با شما صحبت کنیم.
چرا اجازه پدر لازم می باشد
همان گونه که اطلاع دارید بسیاری از قوانین بعد از انقلاب اسلامی در ایران متاثر از فقه شیعه می باشد و در بعضی موارد آنچه که
در قانون می آید دقیقا آن چیزی است که در فقه شیعه آمده است.
در فقه شیعه ازدواج دختری که بکارت دارد و بکارت او در اثر ازدواج از میان نرفته است منوط به اجازه پدر یا جد پدری است و اصلا در
این میان تفاوتی ندارد که دختر چه سن و سالی دارد
به عبارت دیگر دختر 20 ساله یا 40 ساله در این مورد تفاوتی ندارند و مادامی که دختر بکارت دارد اجازه ازدواج او در دستان پدر یا جد پدری می باشد.
البته در فقه شیعه نیز نظرهای متفاوتی وجود دارد و بعضی از فقهای گرانقدر و بزرگ شیعه قائل به اجازه پدر و جد پدری نمی باشند
اما نظری که قانون گذار ایرانی در قانون مدنی قبول کرده است شرطیت اجازه پدر یا جد پدری در ازدواج دختر باکره می باشد و
البته این قانون جنبه حمایتی دارد و نمی تواند سبب سوء استفاده پدر یا جد پدری گردد و هر جا که ایشان در صدد سوء استفاده از این قانون و آزار و اذیت دختر برآیند او می تواند با مراجعه به دادگاه از دادگاه کسب اجازه ازدواج کند.
دختری که به علل دیگری بکارت ندارد
با توجه به آنچه که در بالا نقل کردیم اگر دختر به هر علتی بکارت نداشته باشد نیازی به اجازه پدر ندارد و رای وحدت رویه نیز به صراحت بدین امر اشاره می کند.
”با توجه به نظر اکثر فقها و به ویژه نظر مبارک حضرت امام مدظلهالعالی در حاشیه عروه الوثقی و نظر حضرت آیتالله العظمی منتظری که در پرونده منعکس است و همچنین با عنایت به ملاک صدر ماده ۱۰۴۳ قانون مدنی عقد دوم از نظر این هیأت صحیح و ولایت پدر
نسبت به چنین عقدی ساقط است و
مشروعیت دخول قبل از عقد شرط صحت عقد و با شرط سقوط ولایت پدر نیست و دخول مطلقاً (مشروع باشد یا غیر مشروع) سبب
سقوط ولایت پدر میباشد.”
ماده 1043 قانون مدنی
– “نکاح دختر باکره اگرچه به سن بلوغ رسیده باشد موقوف به اجازه پدر یا جد پدری او است و هر گاه پدر یا جد پدری بدون علت موجه از دادن اجازه مضایقه کند اجازه او ساقط و در این صورت دختر میتواند با معرفی کامل مردی که می خواهد با او ازدواج نماید و
شرایط نکاح و مهری که بین آنها قرار داده شده پس از اخذ اجازه از دادگاه مدنی خاص به دفتر ازدواج مراجعه و نسبت
به ثبت ازدواج اقدام نماید”.
غیبت پدر و جد پدری
اگر پدر و جد پدری غایب باشند و غیبت آنها محرز باشد اجازه آن ها مورد نیاز نمی باشد البته قید مهمی که در این میان وجود دارد و
باید مورد توجه قرار بگیرد این است که غیبت کوتاه مدت دختر را از کسب اجازه پدر یا جد پدری معاف نمی کند و
فقط زمانی اجازه آنها ساقط می گردد که غیبت شان محرز باشد.
اگر پدر ازدواج را تنفیذ نکند
اگر دختر و پسر بدون اجازه با یکدیگر ازدواج کنند و پدر یا جد پدری بعد از اطلاع از ازدواج راضی به این ازدواج نباشد
ازدواج باطل است
اما دختر و پسر را نمی توانیم به اتهام کیفری مورد تعقیب قرار دهیم چرا که قصد آنها ازدواج بوده و
حتی اگر نزدیکی و رابطه جنسی داشته اند فاقد سوء نیت می باشند.