قتل در فضاي مجازي و مجازات آن
يكي از جرائمي كه در جامعه امروزي با توجه به پيشرفت تكنولوژي، مي تواند قابل تصور باشد قتل در فضاي مجازی است. با توجه به وقوع اين قتل در فضای مجازی قطعاً با محدویتهایی همچون عدم امكان اثبات آن به واسطه بينه و قسامه مواجه است. نگارندگان در اين مقاله، امكان قتل در فضاي مجازي همراه با بيان مواجه در نهايت حكم آن را با تحليلي بعضي از مصاديق آن، نحوه اثبات اين نوع از قتل را مورد بررسي قرار مي دهند.
سؤالي كه در اينجا مطرح است اين كه آيا قتل در فضاي مجازي و سایبری می تواند همچون قتل های سنتی ، قصاص و يا ديه را به همراه داشته باشد؟
این پرسشی است که امروزه در پرتو پیشرفت های تکنولوژی و اینترنت و فنون جدید خودنمایی می کند پیشرفت روز افزون علم مخصوصاً در فضاهای مجازی این امکان را فراهم آورده است که بعضی از هکرها در محیط مجازی بدون به کارگیری آلت قتاله و بدون درگیری و تماسهای فیزیکی و در فضایی کاملا مجازی موجب سلب حیات اشخاص شود بی شک این مسئله از مسائل مستحدثه است که با گذشت زمان میتواند مصادیق جدید و تازه را به خود اختصاص دهد از این رو نزد فقهای پیشین مطرح نبوده و اساساً در زمان های گذشته امکان چنین کاری نبوده است تا فقهااز حکم آن بحث کند بنابراین امروزه باید باب بحث و استنباط حکم این مسئله نیز همانند دیگر مسائل مستحدثه گشوده شود آنچه که می تواند اهمیت این بحث را دوچندان کند این است که با توجه به پیشرفت علم و تکنولوژی و اینترنت در آینده نه چندان دور می توان شاهد این نوع از قتل در موارد زیادی بود.
لازم به ذکر است با توجه به اینکه در فقه و کتب حقوقی از انواع قتل و خصوصیات آنها به صورت مفصل و دقیق بررسی شده است نگارندگان در تحقیق حاضر تنها به امکان قتل در فضای مجازی و بیان بعضی از مصادیق آن و پس از نحوه اثبات این نوع از قتل ها در نهایت حکم آنرا با تحلیلی بر تمسک به اطلاقات و با تطبیق بر نوع سنتی آن بررسی می نمایند.
مصادیق قتل در فضای مجازی
فضای مجازی یا سایبری محیطی غیر ملموس موجود در فضای شبکههای بین المللی است این شبکه ها از طریق شاهراه های اطلاعاتی مثل اینترنت به هم وصل هستند که در این محیط تمام اطلاعات راجع به روابط افراد، فرهنگها، ملتها و کشورها و به طور کلی هر آنچه در کره خاکی به صورت فیزیکی ملموس وجود دارد به صورت (نوشته، تصویر، صوت، اسناد )در یک فضای غیر ملموس به شکل دیجیتالی وجود داشته و قابل استفاده و دسترس کاربران بدون در نظر گرفتن جغرافیای فیزیکی می باشند و از طریق کامپیوتر اجزای آن و شبکه های بین المللی به هم مرتبط باشد.
بر این اساس قدرت در فضای مجازی یعنی شخص در محیط مجازی و غیرملموس دست به یک سری اقدامات میزنند که منجر به سلب حیات کاربران شود.
در ابتدا شاید این طور به نظر می رسد که ارتکاب قتل از طریق رایانه قابل تصور نیست ولی با امعان نظر در این مورد می توان مصادیق زیادی را برای آن فرض نمود گرچه ممکن است که تعدادی از این مسائل امروز از شیوه بسزایی برخوردار نباشد.
از جمله این مصادیق می توان به نمونه های زیر اشاره کرد:
مصداق اول:
این مصداق که به نوعی از دیگر مصادیق بارزتر است هک کردن سیستم های کامپیوتری خودروها ،کشتیها، مترو ها و هواپیماها است. ممکن است شخصی پس از هک کردن سیستم کامپیوتری ماشینی کنترل را به دست گرفته و شرایط مرگباری را برای سرنشینان پدید آورد.
مثل : اینکه هکری کاری کنه که در یک زمان صدای رادیو به طور ناگهانی زیاد شود چراغ های خودرو خاموش شود جریان آب برف پاک کن راه بیفته شیشه جلوی خودرو را تار کنیم که اینها طبیعتا میتواند باعث تصادف خودرو شود و یا اینکه در موردی که هدایت هواپیما یا هدایت کشتی ها و مترو از طریق برج مراقبت و رایانههای هدایتگر صورت میگیرد شخص اجنبی با وارد شدن از طریق اینترنت به سیستم رایانهای هدایت هواپیما ،کشتی ها ،متروها ،کنترل آن را به عهده گرفته و آنها را به مسیر دیگری منحرف کرده و موجب اختلال در هدایت آن شود که در نتیجه موجب مرگ سرنشینان آنها شوند.
مصداق دوم:
ممکن است شخصیت تصویر ترسناکی را به صندوق الکترونیکی شخصی بفرستد و شخص مقابل نیز از آن جا که در حالت جسمی روحی روانی مناسبی نیست به محض باز کردن این تصویر از ایمیل خود در اثر ترس جان خود را از دست دهد.
مصداق سوم:
از دیگر موارد میتوان به قتل از طریق نفوذ به دستگاههای حیاتی اشاره نمود محققان حوزه امنیت از احتمال نفوذ هکرها به دستگاه ضربان ساز قلب پیس میکر هشدار می دهد به گفته آنان با استفاده از یک لپتاپ میتوان مجموعهای از شوکهای الکتریکی با ولتاژ ۸۳۰ ولت را از راه دور به یک ضربانساز ارسال کرده و با استفاده از عملکردهای مخفی و نامشخص تمامی دستگاههای ضربانساز و اینپلنت های انقباض دهنده قلبی داخلی را در شعاع و 1/9 متری فعال کرد، دسترسی به شماره سریال دستگاه ها که تغییر برنامه سخت افزاری و ذخیره برنامه های مخرب را فراهم کرده و مانند ویروس می تواند به سایر دستگاههای ضربان ساز سرایت کند دادن اطلاعات شخصی کاربر یا اطلاعات امنیتی تولید کننده از دیگر خطراتی است که کارشناسان در خصوص احتمال بروز آنها هشدار می دهند، بدترین سناریو مطرح در این زمینه احتمال بروز این خطر برای صددرصد دستگاه های اینپلنت قلبی است که با ایجاد شوکهای ناگهانی یا خاموش شدن دستگاه می تواند منجر به مرگ بیمار شود.
مصداق چهارم :
در عصر کنونی ویروسی انتحاری تحت عنوان Ditonator monitor virus ساخته شده است که پس از نفوذ به سیستم قربانی و اجرا شدن توسط وی با نفوذ در Registry System کاربر قسمت پاور سیستم را کنترل کرده و در یک لحظه تمام توان انتقال قدرت پاور را به سمت مانیتور هدایت کرده و با شارژ شدیدی که به خازن های مانیتور اعمال میشود باعث شک قوی در آن شده و به انفجار مانیتور منفجر می گردد از آنجا که اطلاعات کاملی توسط سازندگان این ویروس ارائه نشده و تمامی مسائل اجمالی است هنوز متخصصان موفق به توجیه مسئله نشده اند، اما وقتی که با واقعیت مسئله و عملکرد موفق این ویروس رو به رو گشتند مجبور به پذیرش واقعیت شدند، با در نظر گرفتن مطالب فوق شخص با ارسال این ویروس در فضای اینترنتی می تواند موجب سلب حیات از هزاران کاربر در هنگام کار با سیستم شود.
مصداق پنجم:
به تازگی گزارش شده است که امکان ارسال از طریق رایانه فراهم شده و پیشگامان این طرح در ادامه تلاش هایشان بوی لیمو یا توت فرنگی را به فضای اینترنت کشانده اند، بو همانند طیف رنگ که مشتمل بر رنگ های مختلف است از حدود هزار بخش تشکیل شده این شرکت در نتیجه تحقیق و تلاش خود توانست شصت قسمت از این طیف بو را به فضای اینترنتی وارد سازد.
همچنین گزارشی نقل شده است مبنی بر اینکه یک شرکت برزیلی با نصب یک پرینتر عطرافشان در کافی نت های این کشور موفق شده است فروش اینترنتی عطر های خود را به چند ده برابر افزایش دهد با این کار انتقال بو از طریق اینترنت نیز امکان پذیر شده است.
حال در نمونه مذکور اگر شخصی بوی مواد سمی همچون اسید نیتریک را برای هزاران نفر به قصد هراس و به وحشت انداختن آنها وارد فضای مجاری کند مثل اینکه از طریق ایمیل (به صورتی که برای قربانی قابل شناسایی نیست) بفرستد و یا اینکه آنها را با هدف استفاده کاربران از آن، در شبکه یا سایتی جمع آوری نماید مسلماً این شخص با این اعمالش موجب ترس مردم و اختلال در امنیت اجتماعی آنها میشود.
جانیان سایبری علاوه بر روش های فوق با هک کردن هزاران ابزار و وسایل مختلف برای رسیدن به اهداف شوم خود میتوانند با جان انسان های زیادی بازی کرده و از این طریق کسب و کارهای تازه ای راه اندازی کنند. آنها میتوانند با کنترل تاسیسات ترموستات یک ساختمان که از طریق اینترنت قابل کنترل کردن است شرایط مرگباری را بر یک ساختمان حاکم کرده و حتی آن را آتش بزنند که در این صورت میتوانند جان گروهی از افراد را بگیرند همچنین با توسعه فناوری پزشکی الکترونیکی با تغییر محتویات یک آمپول انسولین که قرار است به یک بیماری زده شود توسط هکرها میتوانند مرگ او را فراهم کنند به طوری که حتی در ماه ژوئن ۲۰۱۳ سازمان غذا و داروی ایالات متحده از شرکتهای سازنده دستگاه های مراقبتی پزشکی خواست تا آسیب پذیری دستگاه های با قابلیت اتصال به اینترنت مانند دستگاه تزریق انسولین که در آن امکان تغییر برنامهریزی و مرگ ناشی از تزریق بیش از حد وجود دارد را بررسی و شناسایی کند همچنین از دیگر موارد میتوان به هک کردن اینترنت بیمارستان و تغییر نسخههای الکترونیکی بیماران اشاره نمود که چه بسا ممکن است بیماران در اثر تغییر نسخه و مصرف داروهای اشتباه جان خود را از دست دهند.
تطبیق قتل در فضای مجازی و نوع سنتی آن
پس از اثبات امکان وقوع قتل از طریق اینترنت و در فضای مجازی برای تعیین حکم کیفری آن لازم است مشخص شود
که چنین قتلی جزء کدام یک از اقسام قتلهای عمد و شبه عمد و خطایی است.
طبیعتاً تطبیق هر یک از اقسام سه گانه قتل بر مورد مجازی و سایبری آن نیاز
به تخصص خاص و رجوع به اهل خبره و افراد متخصص به جرایم سایبری
و در عین حال آگاه به احکام حقوقی و قضایی و کمک از پلیس فتا پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات ایران با پلیس سایبری ایران دارد.
از باب نمونه، در صورتی که مطابق با نظر گروهی از فقها قتل عمد را چنین تعریف کنیم،
(عملی که در مورد مقتول انجام می یابد آگاهانه بوده و مقصود از انجام آن نیز کشتن وی باشد) می توان از موارد مجازی و سایبری آن به این مورد اشاره نمود:
مثلاً در مصداق دوم در صورتی که شخص با علم به وضعیت طرف مقابل و حالت جسمی و روحی و روانی او (همچون شخصی که کودک و یا اینکه دارای ناراحتی قلبی و یا دیگر امراض جسمی و روحی است) و به صورت عمدی و قصد قتل وی، تصویر ترسناکی را به صندوق الکترونیکی او بفرستد و شخص مقابل نیز پس از مشاهده این تصویر در اثر ترس جان خود را از دست دهد و یا اینکه با وجود علم به وضعیت این شخص از باب تعمد و قصد قتل وی، از طرق چت کردن باوی و دادن خبر ناگوار به او موجب فوت وی شود می توان این مورد را از مصادیق قتل عمد شمرد.
در رابطه با قتل شبه عمد نیز که تحقق آن منوط به این است که (عمل واقع شده بر مقتول آگاهانه باشد بدون این که قصد قتل در میان باشد و عمل انجام شده نیز کشنده نباشد ولی در عین حال بر حسب اتفاق موجب قتل گردد)
از مصادیق سایبری آن می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
فرض کنید شخصی بوی نامطبوعی همچون بوی مواد غذایی فاسد را به قصد اذیت طرف مقابل نه قتل وی، از طریق اینترنت به ایمیل او بفرستد به طوریکه آن بو نوعاً کشنده نیست ولیکن بر حسب اتفاق طرف مقابل پس از باز کردن ایمیل و رسیدن به مشامش در اثر حساسیتی که به آن بو داشته بمیرد. در مورد مذکور با توجه به این که آن بو نوعاً و غالباً کشنده نیست و تنها حساسیت بدنی سوژه مورد نظر منجر به مرگ وی شد و از طرفی جانی نیز قصد قتل او را نداشته، از مصادیق قتل شبه عمد است.
قتل خطایی نیز که تحقق آن مشروط به این است که (شخص مقتول، مقصود قاتل نیست؛ یعنی قاتل نه تنها قصد کشتن مقتول را نداشته ، درصدد انجام عمل نیز در مورد مقدور نبوده است و در فعل و قصد خود اشتباه کرده باشد)
از مصادیق سایبری آن می توان به مورد زیر اشاره نمود:
فرض کنید شخصی از طریق فضای مجازی به واسطه دستگاه پزشکی الکترونیکی که قابلیت اتصال به اینترنت را دارا می باشد به خاطر مقدار زیاد انسولین که مثلا مقدارش ۵ میلی گرم است به شخص الف که دارای قند خون بالایی است تزریق کند منتها اشتباهاً این مقدار انسولین را به شخص ب که به مراتب دارای قند خون پایین تری است، تزریق می کند و آن شخص نیز در اثر این تزریق و پایین آمدن قند خون جان خود را از دست دهد، بر حسب ظاهر این مورد، می تواند از مصادیق قتل خطایی در نظر گرفته شود؛ زیرا کاربر هم در قصد و هم در فعل خود خطا کرده است.
اثبات قتل در فضای مجازی
در قتل سنتی و کلاسیک نوعاً مواد منفجره و سلاح های گرم و سرد، اصلیترین ابزار آن هستند، ولی محتملترین ابزار سایبر قاتل، رایانه است. در واقع آنها ترجیح میدهند به جای استفاده از سلاح از (بایت )استفاده کنند. اساسی ترین روشهای سایبر قاتل عبارت است: از هک کردن، انتشار ویروس های رایانه ای، تخریب یا دستکاری اطلاعات.
با در نظر گرفتن نکات فوق طبیعتاً در اثبات قتل سایبری با توجه به شرایط ویژه ای که بر این رخداد مجازی حاکم است، با محدودیت هایی همچون عدم امکان اثبات آن با بینه و قسامه مواجهیم؛ زیرا کاربران می توانند به هرگونه امکانات الکترونیکی دستیابی پیدا کنند، بدون در نظر گرفتن اینکه این اطلاعات و خدمات در کدام نقطه دنیا واقع شده است. محیط سایبر، زمینه فعالیت در سطح بینالمللی بدون دخالت مستقیم بشر را فراهم آورده است. محدودیت فعالیت کاربر به مرزهای فیزیکی یک خانه یا یک محل کار و حتی مرزهای یک کشور، محدود نبوده و در یک سطح کم هزینه هر کاربر می تواند در هر زمان و در هر مکان با مردم در هر نقطه از جهان ملاقات کرده و اطلاعات مبادله کند بدون اینکه از محل واقعی و هویت فرد خبر داشته باشند. همچنین قتل سایبری بسیار ناشناخته تر از روش های قتل کلاسیک و سنتی است. مانند بسیاری از کاربران اینترنت، قاتل های سایبری از اسامی مستعار استفاده میکنند و به یک سایت به عنوان کاربر مهمان و ناشناس وصل می شوند. لذا برای افراد و یا حتی برای نیروهای پلیس و امنیت بسیار سخت است که هویت واقعی قاتل های سایبری را ردیابی کنند؛ زیرا در فضای مجازی موانع فیزیکی همچون ایست و بازرسی مرزی یا گمرک و… وجود ندارد. بر این اساس جرایم سایبری از آنجایی که معمولاً ممکن است در هر جای اتفاق افتاده و غالباً قابل ردیابی نیستند، نوعاً نمیتوان آن را به واسطه بینه و یا قسامه که اساس آن بر پایه لوث است، اثبات نمود. مهمتر از همه اینکه حتی اگر اشخاصی را بتوان تصور کرد که در کنار مجرم، ناظر بر این جرم باشند، باز هم در غالب موارد، نمی توان آن اشخاص را بینه به حساب آورده و از این طریق قتل را اثبات نمود زیرا تنها در صورتی می توان به شهادت این اشخاص استناد نمود که آنها به وقوع عمل قتل در فضای مجازی به طوریکه مستند به مجرم باشد، علم داشته باشند، که طبیعتاً چنین علمی را از ناحیه افرادی که در این مورد خبر نیستند منتفی است. لذا در قالب اوقات اثبات چنین جرمی بر اساس علم قاضی است. با تحقق علم قاضی نیازی به ادله اثبات جرم نیست اما این پرسش همواره مطرح است که قاضی در حالیکه در دادگاه نشسته چگونه ممکن است از وقوع جرم در یک ظرف زمانی و مکانی مشخص علم و آگاهی داشته باشد؟ پیشرفت علوم جرم شناسی و گستره عملیات پلیس خصوصاً (پلیس فتا) و مراجعه به کارشناسان اینترنت و خبرگان این فن، علم به بسیاری از این جرایم را مستدل و مستند به پدیدههای تجربی، برای قاضی و هر بازپرسی ثابت میکند. چنین اثبات علمی که مورد پذیرش عرف عقلا قرار میگیرد، در بسیاری از موارد به قاضی علم و آگاهی به وقوع جرم میدهد و قاضی میتواند بر اساس علم خود مجازات مربوط به جرم وقوع یافته را علیه مرتکب جرم حکم دهد. علم قاضی، دلیل اثبات جرم نیست بلکه علم قاضی کاشف از وقوع جرم برای قاضی است. بدیهی است که قاضی برای مستندات علم خود به پدیدههای علمی اسناد کند که در علم جرم شناسی مورد قبول عرف مردم باشد. البته مسئله مبتنی بر اثبات علم قاضی به عنوان یکی از ادله اثبات دعوا است که تفصیل آن موکول به مجال دیگری است ولی به صورت خیلی خلاصه باید گفت: اقرار و بینه و قسامه هیچ یک از آنها نمیتوانند موضوعیت داشته باشند؛ یعنی اینطور نیست که اگر فردی در یک امر کیفری به جرمی اقرار کند آن اقرار در اثبات جرم وی کفایت کند بلکه این اقرار باید برای قاضی قطعیت به وجود آورده و باعث علم قاضی شود و به تبع این عدل تنها طریقیت دارند از اینکه طریقی برای علمی قاضی به واقع می باشند، گرچه در فقه اسلامی بیشتر فقها قائل به موضوعیت داشتن اقرار هستند. ولی در حقیقت قاضی بر اساس علم میخواد قضاوت کند؛ بنابراین بینه و قسامه و اقرار همه طریقت دارند و نه موضوعیت و وجود قواعدی همچون (اقرار العقلا علی انفسهم نافذ )که اساس حجت ادله مذکور می باشند، به دلیل اسن است که عقلا به واسطه آنها به علم می رسند و در نتیجه به مفاد آن عمل کرده و برای آن ارزش قائل می شوند. در حال حاضر قانونگذار نیز به صریح بودن اقرار و خالی از شک و شبهه بودن آن اقرار بسنده نکرده بلکه در ماده ۳۶۰ قانون آیین دادرسی کیفری فقدان تردید صحت اقرار را نیز شرط دانسته و بر این اساس پذیرفتن علم قاضی به عنوان یکی از ادله اثبات دعوی بیش از هر چیزی در جرایم مجازی و سایبری خصوصاً جرایم علیه تمامیت نفسانی ظاهر می شود.
حکم قتل در فضای مجازی
به نظر میرسد که در وجود شرائط قتل مستوجب قصاص یا دیه، در قتل مجازی و سایبری جای شک و شبههای نمیباشد و وسیله در تحقق این جرم تاثیری نخواهد داشت؛ زیرا قاتل سایبری میتواند شخص بالغ و عاقل و مختاری باشد که از راه اینترنت و در فضای مجازی همانطوری که تعدادی از مصادیق آن گذشت افراد را به قتل برساند بنابراین در احراز رکن مادی و روانی آن شکی نیست و میتوان تحت مواد ۲۸۹ تا ۲۹۵ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ که رکن قانونی قتل عمد و شبه عمد و یا خطایی را تشکیل می دهد بسته به نوع آن مجازات آن را قصاص و یا دیه دانست.
نتیجه
با توجه به آنچه مطرح شد میتوان گفت:
اولاً: در اثبات قتل مجازی و سایبری با توجه به وقوع آن در فضای مجازی و گستره موضوع آن با محدودیت های همچون عدم امکان اثبات آن با بینه و قسامه مواجه هستیم.
ثانیاً: شرائط قتل موجب قصاص یا دیه، در قتل مجازی و سایبری نیز وجود دارد و شیوه و شکل جرم نمیتواند در تحقق این جرم تاثیری داشته باشد بلکه ملاک تحقق جرم، قتل است؛ حال به هر شکلی که میخواهد واقع شود اعم از این که به صورت فیزیکی صورت گیرد و یا اینکه در محیط مجازی و سایبری رخ دهد. دلیل بر این مطلب آن است که اطلاعات آیاتی همچون آیه ۱۷۹ سوره بقره و روایات وارده در رابطه با قتل همچون روایات زراره که در مقام بیان مجازات قاتل می باشند شامل این نوع از قتل ها نیز می شود،گذشته از اینکه از راه تنقیح مناط نیز می توان اجرای حد بر قاتل سایبری را نتیجه گرفت؛ زیرا مناط جاری ساختن احکامی همچون قصاص بر شخص قاتل با مراجعه به آیات و روایات وارده در مورد قتل دلایلی همچون حفظ حیات است که بدون شک این مناط در قتل مجازی و سایبری نیز وجود دارد.
ثالثاً: با توجه به اثبات احراز رکن مادی و روانی در قتل مجازی و سایبری و با توجه به اهمیت موضوع در رابطه با رکن قانونی باید گفت اگرچه از باب اطلاق و یا تنقیح مناط میتوان شمولیت مواد ۲۸۹ تا ۲۹۵ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ را که رکن قانونی قتل عمد و شبه عمد و یا خطایی را تشکیل دهد نسبت به قاتلین سایبری احراز نمود و به تبع آن بسته به نوع آن، مجازات آن و قصاص و یا دیه دانست. منتها از آنجا که تصریح لازمه قوانین کیفری است، شایسته است با اصلاح مواد مذکور یا الحاق تبصره ای به آن بر این نکته تصریح کرد که اگر این گونه از قتل ها در فضای مجازی هم صورت گیرد باز هم میتواند در زمره مصادیق جرایم قتل قرار گیرد.