دلایل تجدیدنظرخواهی

دلایل تجدیدنظرخواهی

دلایل تجدیدنظرخواهی موضوع بحث امروز ما می باشد.

فلسفه وجود مرجع تجدیدنظر جایز الخطا بودن انسان ها است و با توجه به این عامل دستگاه قضایی باید امکانی فراهم کند که تمامی دعاوی دو بار مورد قضاوت قرار بگیرد

و البته قاضی که رایش در معرض نقد و بررسی قضات دادگاه تجدیدنظر قرار می گیرد با دقت نظر بالاتری رسیدگی می کند

طبق قانون ایران اکثر آرایی که از دادگاه های بدوی صادر می گردد قابل تجدیدنظرخواهی در دادگاه های تجدیدنظر استان می باشد

تا دوباره مورد قضاوت قرار بگیرند و دادگاه تجدیدنظر همان اختیاراتی را دارد که دادگاه بدوی از آن برخوردار است.

هنگامی که شخص تجدیدنظرخواهی می کند حتماً به علت و دلیلی این کار را انجام می دهد

قانون گذار اکثر این دلایل را در چند دسته قرار می دهد و اشخاصی که تجدیدنظرخواهی می کنند باید یک کدام از این دلایل و علل را به عنوان جهت تجدیدنظرخواهی انتخاب کنند

البته این به این معنی نیست که دادگاه تجدیدنظر به موارد دیگری که خودش تشخیص بدهد رسیدگی نمی کند

به عنوان مثال شما علت تجدیدنظرخواهی خود را عدم توجه قاضی به دلایل تان می دانید اما دادگاه تجدیدنظر تشخیص می دهد که رای باید به علت عدم صلاحیت قاضی نقض شود.

تجدیدنظرخواهی یعنی چه

جهات تجدیدنظرخواهی در امور حقوقی

در امور حقوقی موارد زیر به عنوان جهات تجدیدنظرخواهی قید شده اند

1-ادعای عدم اعتبار مستندات دادگاه.
2- – ادعای فقدان شرایط قانونی شهادت شهود.
3- ادعای عدم توجه قاضی به دلایل ابرازی.
4 – ادعای عدم صلاحیت قاضی یا دادگاه صادر کننده رای.
5 – ادعای مخالف بودن رای با موازین شرعی و یا مقررات قانونی.

جهات تجدیدنظرخواهی در امور کیفری نیز تقریباً مانند این مورد می باشد که در ماده 434 قانون آیین دادرسی کیفری بیان شده است

و ما در ادامه تک تک این موارد را با ارایه مثال برای شما توضیح می دهیم.

ادعای عدم اعتبار مستندات دادگاه

مستندات دادگاه می تواند امور موضوعی یا حکمی باشد.

به عنوان مثال اگر دادگاه به استناد قرارداد یا رای داوری که قبلاً در نهادی دیگر باطل شده است رای صادر کند

یا به قانونی استناد کند که دیگر معتبر نمی باشد عدم اعتبار مستندات دادگاه مصداق پیدا می کند

ادعای فقدان شرایط قانونی شهادت شهود

همان گونه که در نوشته های قبلی در مورد شهادت شهود بیان کردیم با توجه به اینکه اعتبار نظام قضایی و اعتماد مردم به دادگاه ها در گرو شهادت شاهد می باشد

قانون گذار شرایط بسیار زیادی را برای ادای شهادت بیان کرده است

که اگر رعایت نگردد می تواند سبب نقض رای در دادگاه تجدیدنظر به این علت گردد.

علاوه بر این مورد اگر شهود شهادت دروغ بدهند و در شکایتی جداگانه این امر اثبات شود

شخص ذی نفع می تواند در دادگاه تجدیدنظر از این امر به نفع خود استفاده کند.

شهادت شهود در دادگاه حقوقی چگونه است و چه شرایطی دارد

ادعای عدم توجه قاضی به دلایل ابرازی

طرفین دعوا برای موجه جلوه دادن ادعاهای خود به دلایل زیادی استناد می کنند و قاضی موظف است صحت آن دلایل را مورد سنجش قرار بدهد

البته دادگاه می تواند دلایل شما را قبول نکند که اکثراً دلیل آن را در رای خود بیان می کند.

توجه داشته باشید که این امر به معنای توجه به تمام دلایل شما نمی باشد بلکه شاید بعضی دلایل شما اصلا موثر در اثبات ادعاهایتان نباشد

به عنوان مثال طبق ماده 22 قانون ثبت همین که ملکی مطابق قانون در دفتر املاک به ثبت رسید

دولت فقط کسی را که ملک به اسم او ثبت شده و یا کسی که ملک مزبور به او منتقل گردیده و این انتقال نیز در دفتر املاک به ثبت رسیده یا اینکه ملک مزبور از مالک رسمی ارثاً به او رسیده باشد مالک خواهد شناخت.

و اگر شما دلیلی برخلاف این قانون به دادگاه ارایه بدهید چون موثر در اثبات ادعای شما نمی باشد قاضی به آن توجه نمی کند

شکایت از قاضی پرونده

و رای در دادگاه تجدیدنظر به این علت نقض نمی گردد.

ادعای عدم صلاحیت قاضی یا دادگاه صادر کننده رای

ادعای عدم صلاحیت قاضی باید در دادگاه عالی انتظامی قضات اثبات شده باشد تا شخص بتواند به عنوان جهت و علت تجدیدنظرخواهی به آن استناد کند

البته اگر قاضی علی رغم مواردی که قانون در ماده 91 قانون آیین دادرسی مدنی اشاره کرده است به دعوا رسیدگی کند حکم نقض می گردد این موارد عبارتند از:

موارد عدم صلاحیت قاضی


1 – قرابت نسبی یا سببی تا درجه سوم از هر طبقه بین دادرس با یکی از اصحاب دعوا وجود داشته باشد.
2 – دادرس قیم یا مخدوم یکی از طرفین باشد و یا یکی از طرفین مباشر یا متکفل امور دادرس یا همسر او باشد.
3- دادرس یا همسر یا فرزند او، وارث یکی از اصحاب دعوا باشد.
4 – دادرس سابقا در موضوع دعوای اقامه شده به عنوان دادرس یا داور یا کارشناس یا گواه اظهارنظر کرده باشد.
5 – بین دادرس و یکی از طرفین و یا همسر یا فرزند او دعوای حقوقی یا جزایی مطرح باشد و یادر سابق مطرح بوده و از تاریخ صدور حکم قطعی دو سال نگذشته باشد.
6 – دادرس یا همسر یا فرزند او دارای نفع شخصی در موضوع مطروح باشند.

در مورد عدم صلاحیت دادگاه نیز باید بگوییم که رای در این مورد فقط به علتی نقض می گردد که دادگاه صلاحیت ذاتی رسیدگی به دعوا را نداشته باشد.

ادعای مخالفت رای با موازین شرعی و قانونی

این بند تجدیدنظرخواهی بسیار گسترده می باشد و موارد بسیار زیادی می تواند ذیل آن قرار بگیرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *