(مالکیت) اثبات مالکیت مشاعی

اثبات مالکیت مشاعی
اثبات مالکیت مشاعی

 رأی وحدت رویه هیأت عمومی دیوان عالی کشور در مورد اعتبار قوانین مدنی

و سایر قوانین حاکم در مورد اثبات مالکیت اشخاص در نقاطی که اصلاحات ارضی انجام نشده است

تاریخ تصویب : 1375/01/29

مرجع تصویب : آرای وحدت رویه دیوان عالی کشور

جزئیات متن قانون

‌رأی وحدت رویه هیأت عمومی دیوان عالی کشور در مورد اعتبار قوانین مدنی و سایر

قوانین حاکم در مورد اثبات‌مالکیت اشخاص در نقاطی که اصلاحات ارضی انجام نشده است

‌رأی وحدت رویه شماره 603 هیأت عمومی دیوان عالی کشور (‌اصلاحات ارضی) (‌صفحه

1065)

‌نقل از شماره 14916 – 1375.2.30 روزنامه رسمی

‌شماره 1828 – ه 1375.1.29

[z]‌پرونده وحدت رویه ردیف: 20.74 هیأت عمومی

‌ریاست محترم هیأت عمومی دیوان عالی کشور

‌احتراماً معروض می‌دارد: رییس محترم دادگستری شهرستان بابل طی نامه شماره 1.912 –

1373.12.13 با پیوست نمودن نامه شماره 981 -73.12.4 آقای ایوب بهمنش وکیل دادگستری

منضم به چهار نسخه فتوکپی آراء صادره از شعب 6، 17 و 13 دیوان عالی کشور مبنی بر

تشتت آراء یاد‌شده تقاضای طرح موضوع در هیأت عمومی دیوان عالی کشور و ایجاد وحدت

رویه نموده است لذا به منظور طرح موضوع در هیأت عمومی و ایجاد‌وحدت رویه قضایی از

چهار گزارش پیوست دو گزارش انتخاب و خلاصه آن را به شرح زیر به عرض می‌رساند:

1 – به حکایت پرونده 7820.24 – 6 شعبه ششم دیوان عالی کشور:

‌در تاریخ 1370.10.19 آقای ایوب بهمنش وکیل دادگستری به وکالت از طرف آقای رحمت

ادبی دادخواستی به طرفیت آقای علی‌اکبر دادشپور به‌خواسته خلع ید از یک قطعه زمین

مزروعی شالی‌زاری به مساحت شش قفیز و دو دهو و نیم در مزرعه کپر چاآدملا و قلع و

نزع یک حلقه چاه احداث‌شده مقوم به یک صد هزار ریال به استناد نامه شماره 14989 –

64.11.3 مرکز خدمات کشاورزی بابل و فتوکپی استشهادیه محلی و تحقیق و معاینه‌محل و

تصویر اوراق بنچاق خرید زمین‌ها به دادگاه حقوقی 2 بند پی تقدیم نموده و توضیح

داده است که موکل وی مالک و صاحب نسق زراعی‌اصلاحات ارضی چند قطعه کوچک زمین

شالیزاری در قریه آدملا می‌باشد خوانده زارع نصف کار زمین مورد خواسته متعلق به

موکل بوده که آن را طبق‌عرف محل کشت و پس از وضع هزینه‌ها نصف محصول را بابت سهم

مالک صاحب نسق به موکل تحویل و نصف دیگر را به عنوان زارع می‌برده است‌خوانده تا

سال 1365 به ترتیب فوق عمل نموده ولی از سال فوق از پرداخت سهم موکل خودداری کرده

و حاضر به خلع ید زمین نیز نشده است و‌علاوه بر این اقدام به حفر یک حلقه چاه جهت

آبیاری زمین نموده است لهذا تقاضای رسیدگی و صدور حکم به شرح خواسته را نموده است

و چون‌خواسته

زائد بر حد نصاب دادگاه حقوقی 2 بوده قرار عدم صلاحیت به شایستگی دادگاه حقوقی یک

بابل صادر و پرونده در دادگاه مزبور به کلاسه185.71 ثبت، و با وصول لایحه وکیل

خواهان ضمن تشکیل جلسه و استماع اظهارات وکلای طرفین جهت احراز این که آیا زمین

مورد خواسته‌خواهان جزء کدام یک از پلاکهای فرعی مذکور است قرار ارجاع امر به

کارشناس صادر، و کارشناس با قید قرعه انتخاب و قرار کارشناسی اجراء و‌کارشناس در

نظریه خود اعلام نموده زمین مورد دعوی جزء پلاک فرعی 88 قریه آدملا بوده و مساحت

آن یک هکتار و در ید خوانده می‌باشد دادگاه‌وضعیت اجراء قوانین اصلاحات ارضی را از

اداره کشاورزی بابل استعلام و پس از وصول پاسخ مبادرت به اصدار حکم نموده که خلاصه

آن چنین است”‌با توجه به محتویات پرونده و مدافعات وکیل خوانده اولاً: اسناد عادی و

بنچاقهای ابرازی خواهان دائر بر اثبات مالکیت در اجرای قانون اصلاحات‌ارضی فاقد

اعتبار بوده و دیگر قابل استناد نمی‌باشد. ثانیاً: با توجه به نظریه هیأت کارشناسان

منتخب، زمین مورد نزاع در هیچکدام از پلاکهای فرعی 21‌و 26 و 39 و 60 اصلی 547 بخش

9 ثبتی املاک بابل قرار ندارد و به حکایت نامه شماره 14989 – 64.11.13 از پلاکهای

فرع

ی پلاک 21 و 26 دارای‌آمار است ثالثاً: به حکایت نامه شماره 6446 – 72.8.3 اداره

کشاورزی بابل بین زارعین و مالکین قریه آدملا اختلاف پیرامون مسئله آماربرداری

مراحل‌دوم و سوم موجود است به علت همین اختلاف و مغایرت آماری مأمورین وقت اصلاحات

ارضی نتوانستند نسبت به اجرای قانون و صدور سند‌واگذاری اقدام نمایند. رابعاً تا

زمانی که از طرف اداره مذکور در جهت اجرای کامل قانون اصلاحات ارضی و ماده واحده

اصلاحی آن مصوب مجلس‌شورای اسلامی و نسق واقعی متصرفین مشخص نشده و رسماً سند

واگذاری صادر نگردیده، امکان احراز مالکیت موجود نیست بنا به مراتب دادگاه‌دعوی

خواهان را در وضعیت فعلی مسموع ندانسته و قرار رد آن را صادر و اعلام می‌نماید”

این رأی مورد اعتراض وکیل خواهان واقع که با پاسخ وکیل‌تجدید نظر خوانده پرونده به

دیوان عالی کشور ارسال و شعبه ششم دیوان عالی کشور به شرح دادنامه شماره 6.330

مورخ 73.6.5 چنین رأی‌می‌دهد:

‌بر قرار تجدید نظر خواسته این اشکال وارد است که دادگاه به اعتبار این که چون طبق

گزارش اداره کشاورزی نسق زراعی زارعین مشخص نگردیده و‌سند واگذاری اراضی صادر نشده

و اجمالاً این که مقررات اصلاحات اراضی به نحو کامل در محل مورد نزاع به موقع اجراء

در نیامده و احراز مالکیت‌امکان‌پذیر نیست، قرار رد دعوی تجدید نظر خواه را صادر

کرده است در حالی که عدم اجرای مقررات اصلاحات ارضی مانع رسیدگی به دعوی‌مطروحه

نیست و دادگاه با استفاده از ماده 3 از قانون آیین دادرسی مدنی می‌تواند با رسیدگی

به ادله و اسناد طرفین و انجام تحقیقات لازمه و اعمال ماده28 لایحه قانونی تشکیل

دادگاه‌های عمومی و احراز حقانیت یکی از اصحاب دعوی حکم مقتضی صادر نماید. بنا

“‌علیهذا قرار مذکور نقض و رسیدگی‌به ماهیت امر به همان دادگاه صادر کننده قرار

محول می‌شود.”

2 – حسب پرونده شماره 529.9 – 73.9.15 شعبه هفدهم دیوان عالی کشور:

‌ابتداء آقای رحمت ادبی با وکالت آقای ایوب بهمنش وکیل دادگستری به طرفیت آقای

ابوالقاسم ابوالقاسمی با وکالت آقای محمدعلی اصغری‌دادخواستی به خواسته خلع ید از

یک قطعه زمین به مساحت 5 قفیز در مزرعه روکار آدملا و سه قفیز در مزرعه رنهادن

آدملا و قلع و نزع یک حلقه چاه‌کم عمق حفر شده مقوم به مبلغ یکصد هزار ریال به

دادگاه حقوقی 2 بندپی تقدیم و به خلاصه اعلام کرده است خوانده دو قطعه زمین یکی به

مساحت5 قفیز در مزرعه (‌روکار) دیگری به مساحت سه قفیز در مزرعه رنهادن قریه آدملا

که به شرح مستندات متعلق و مورد نسق زراعی موکل می‌باشد را به‌عنوان نصفه کار در

اختیار داشته و دارد، تا سال 1365 زمین را کشت و پس از وضع هزینه‌ها محصول را

تقسیم می‌نمود. ولی از سال یاد شده از تحویل‌سهمی محصول موکل خودداری و تمام آن را

خود می‌برد و حاضر به استرداد زمین نیز نمی‌باشد و اقدام به حفر یک حلقه چاه کم

عمق نیز نموده نظر به‌این که با شرح فوق ید نامبرده ید غاصبانه تلقی می‌گردد

تقاضای رسیدگی و صدور حکم به شرح دادخواست را نموده است که به علت این که

خواسته‌زائد بر نصاب تشخیص گردیده با صدور قرار عدم صلاحیت پرونده به دادگاه حقوقی

یک بابل ارسال می‌گردد. (مالکیت)

پرونده در شعبه دوم دادگاه حقوقی یک‌مطرح و دادگاه مرقوم پس از تشکیل جلسه و

استماع اظهارات وکلای طرفین دعوی و صدور قرار ارجاع امر به کارشناسی کارشناس که با

مراجعه به‌پرونده‌های ثبتی و آماری قریه آدملا بندپی و بازدید از محل و ملاحظه

نقشه ثبتی که پلاکهای فرعی منطقه در آن مشخص گردیده صریحاً به دادگاه اعلام‌دارد که

قطعه زمین متصرفی در کدامیک از پلاکهای فرعی 21 و 26 و 39 و 54 و 46 قرار دارد؟

ضمناً مساحت زمین با اندازه‌گیری ابعاد نیز معلوم گردد با‌اجرای قرار صادره و کسب

نظر کارشناس به شرح مضبوط در پرونده و اعتراض وکیل خوانده به نظریه کارشناس و

پذیرش اعتراض وکیل خوانده و‌ارجاع امر به هیأت کارشناسان رسمی و اجرای قرار و کسب

نظر هیأت کارشناسان به شرح مضبوط در پرونده و استعلام از اداره کشاورزی و

وصول‌پاسخ آن اداره، دادگاه پس از ختم رسیدگی به موجب دادنامه شماره 548 –

72.10.15 پس از ذکر مقدمه‌ای از جریان دعوی چنین رأی داده است: “‌با‌توجه به

مدافعات وکیل خوانده اولاً اسناد عادی و بنچاقهای ابرازی خواهان دائر بر اثبات

مالکیت با اجرای قانون اصلاحات ارضی فاقد اعتبار بوده و‌دیگر قابل استناد

نمی‌باشد. ثانیاً: با توجه به نظریه کارش

ناس منتخب بدوی و هیأت کارشناسان، زمین مورد نزاع در هیچکدام از پلاکهای فرعی 21 و

26‌متعلق به خواهان قرار ندارد بلکه در قسمتی از پلاک 54 که در مالکیت خوانده است

قرار گرفته حال آن که خواهان به حکایت‌نامه شماره 14989 -63.11.13 در پلاکهای 21 و

26 دارای آمار است. ثالثاً: به حکایت نامه شماره 6446 – 72.8.3 اداره کشاورزی بابل

بین زارعین و مالکین قریه آدملا‌اختلاف پیرامون مسئله آماربرداری مراحل دوم و سوم

موجود است و به علت همین اختلاف و مغایرت آماری مأمورین وقت اصلاحات

ارضی‌نتوانسته‌اند نسبت به اجرای قانون و سند واگذاری اقدام نمایند رابعاً: از طرف

اداره مذکور در جهت اجرای کامل قانون اصلاحات اراضی و ماده واحده‌اصلاحی آن مصوب

مجلس شورای اسلامی تا آمار و نسق واقعی متصرفین مشخص نشده و رسماً سند واگذاری صادر

نشود امکان احراز مالکیت‌موجود نیست و بنا به مراتب دادگاه دعوی خواهان را در

وضعیت فعلی مسموع ندانسته و قرار رد آن را صادر و اعلام می‌نماید”.

‌با تجدید نظر خواهی وکیل تجدید نظر خواه و پاسخ وکیل تجدید نظر خوانده پرونده به

دیوان عالی کشور ارسال و رسیدگی آن به شعبه 17 دیوان عالی‌کشور ارجاع و شعبه مرقوم

پس از بررسی چنین رأی داده است:

“‌اعتراض وکیل تجدید نظر خواه با توجه به محتویات پرونده و رسیدگیهایی که به عمل

آمده وارد نیست و رأی دادگاه بنا به دلائل و جهات منعکس در‌آن و با عنایت به

مرقومه شماره 6446 – 72.8.2 اداره کشاورزی شهرستان بابل و با التفات به اوضاع و

احوال قضیه نتیجتاً مغایرتی با موازین قانونی‌ندارد و بنا به مراتب با رد اعتراض،(مالکیت)

دادنامه مورد درخواست تجدید نظر ابرام می‌گردد”.

‌بنا به مراتب اشعاری دادگاه حقوقی یک بابل به لحاظ مشخص نبودن آمار و نسق زراعی

واقعی متصرفین و عدم احراز مالکیت، دعوی خواهان را در‌وضعیت فعلی مسموع ندانسته و

قرار رد آن را صادر نموده این قرار از طرف شعبه 17 دیوان عالی کشور نتیجتاً ابرام

گردیده و حال آن که در مورد مشابه‌شعبه ششم دیوان عالی کشور با این استدلال که

دادگاه به اعتبار این که چون طبق گزارش اداره کشاورزی نسق زراعی زارعین مشخص

نگردیده و سند‌واگذاری اراضی صادر نشده و اجمالاً این که مقررات اصلاحات ارضی به

نحو کامل در محل مورد نزاع به موقع اجراء در نیامده و احراز مالکیت‌امکان‌پذیر

نیست به رأی دادگاه حقوقی یک بابل ایراد کرده و اضافه نموده عدم اجرای مقررات

اصلاحات ارضی مانع رسیدگی به دعوی مطروحه نیست‌و دادگاه با استناد از ماده 3 قانون

آیین دادرسی مدنی می‌تواند با رسیدگی به ادله و اسناد طرفین و انجام تحقیقات لازمه

و اعمال ماده 28 لایحه قانونی‌تشکیل دادگاه‌های عمومی و احراز حقانیت یکی از اصحاب

دعوی حکم مقتضی صادر نماید و در نتیجه قرار مذکور را نقض نموده است.

‌علیهذا نظر به این که در موارد مشابه به شرح فوق از طرف شعب مرقوم رویه‌های

مختلفی اتخاذ شده است به استناد قانون مربوط به وحدت رویه‌قضایی مصوب سال 1328

استدعای طرح موضوع را در هیأت عمومی به منظور اخذ رویه واحد قضایی دارد.

‌معاون اول قضایی دیوان عالی کشور – نیری

جلسه وحدت رویه

‌به تاریخ روز سه شنبه: 1374.12.15 جلسه وحدت رویه هیأت عمومی دیوان عالی کشور به

ریاست حضرت آیت‌الله محمد محمدی گیلانی رییس‌دیوان عالی کشور با حضور جناب آقای

مهدی ادیب‌رضوی نماینده دادستان محترم کل کشور و جنابان آقایان رؤسای و مستشاران

شعب کیفری و‌حقوقی دیوان عالی کشور تشکیل گردید.

‌پس از طرح موضوع و قرائت گزارش و بررسی اوراق پرونده و استماع عقیده جناب آقای

مهدی ادیب‌رضوی نماینده دادستان محترم کل کشور مبنی بر:”‌نظر به این که دادگاه

حقوقی یک بابل در مورد دعوی خلع ید از یک قطعه زمین شالیزار، با مساحت معین و قلع

و نزع یک حلقه چاه احداث شده در آن‌به استناد این که این محل از اراضی مزروعی و

مشمول قانون اصلاحات ارضی بوده و به علت این که نسق زراعی آن روشن نبوده و سند

واگذاری‌اراضی از طرف اصلاحات ارضی صادر نشده قرار رد دعوی خواهان را صادر نموده

در حالی که دادگاه بایستی به استناد مقررات و قوانین موضوعه‌نسبت به دعوی مطروحه

برابر اسناد و دلائل ابرازی طرفین رسیدگی و حکم مقتضی صادر نماید و عدم تعیین

تکلیف زمین مورد ادعا از طرف اداره‌کشاورزی مانع از رسیدگی به دعوی مطروحه

نمی‌باشد، بنا بر این رأی شعبه ششم دیوان عالی کشور که بر این اساس صادر شده موجه

بوده، معتقد به‌تأیید آن می‌باشم.” مشاوره نموده و اکثریت قریب به اتفاق بدین شرح

رأی داده‌اند.(مالکیت)

رأی شماره: 603 – 1374.12.15

‌رأی وحدت رویه هیأت عمومی دیوان عالی کشور

‌نظر به این که در نقاطی که قانون اصلاحات ارضی به مورد اجراء گذاشته نشده

علی‌الاصول قانون مدنی و یا قوانین دیگر در خصوص ارتباط با اثبات‌مالکیت معتبر و

مجری است و دادگاه نمی‌تواند اسناد و مدارکی را که خواهان برای اثبات دعوی به آن

تمسک جسته به این استدلال که (‌تا اجرای کامل‌قانون اصلاحات ارضی و مشخص شدن نسق

واقعی متصرفین احراز مالکیت میسر نمی‌شود) نادیده گرفته دعوی را رد نماید. لذا رأی

شعبه ششم دیوان‌عالی کشور که بر این اساس صادر گردیده موجه و مطابق با موازین

قانونی است این رأی طبق ماده واحده قانون مربوط به وحدت رویه قضایی مصوب‌تیر ماه

1328 برای شعب دیوان عالی کشور و دادگاه‌ها در موارد مشابه لازم‌الاتباع است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا